به سلامتی درخت!
نه به خاطرِ میوش، به خاطرِ سایش.
ღ ღ♥
به سلامتی دیوار!
نه به خاطرِ بلندیش، واسه اینکه هیچوقت پشتِ آدم روخالی نمیکنه.
ღ ღ♥
به سلامتی دریا!
نه به خاطرِ بزرگیش، واسه یکرنگیش.
ღ♥ღ
به سلامتی سایه!
که هیچوقت آدم رو تنها نمیذاره.
ღ♥ღ
به سلامتی پرچم ایران!
که سهرنگه، تخممرغ! که دورنگه، رفیق! که یهرنگه.
به سلامتی همه اونایی که دوسشون داریم و نمیدونن، دوسمون دارن و نمیدونیم.
به سلامتی نهنگ!
که گندهلات دریاست.
به سلامتی زنجیر!
نه به خاطر اینکه درازه، به خاطر اینکه به هم پیوستس.
ღ♥ღ
به سلامتی خیار!
نه به خاطر «خ»ش، فقط به خاطر «یار»ش.
به سلامتی شلغم!
نه به خاطر (شل)ش، به خاطر(غم)ش.
به سلامتی کرم خاکی!
نه به خاطر کرمبودنش،به خاطر خاکیبودنش
به سلامتی پل عابر پیاده!
که هم مردا از روش رد میشن هم نامردا !
به سلامتی برف!
که هم روش سفیده هم توش.
به سلامتی رودخونه!
که اونجا سنگای بزرگ هوای سنگای کوچیکو دارن.
به سلامتی گاو!
که نمیگه من، میگه ما.
به سلامتی دریا!
که ماهی گندیدههاشو دور نمیریزه.
به سلامتی سنگ بزرگ دریا!که سنگای دیگه رو میگیره دورش.
به سلامتی بیل!
که هرچه قدر بره تو خاک، بازم برّاقتر میشه.
به سلامتی دریا!
که قربونیاشو پس میآره.
به سلامتی تابلوی ورود ممنوع!
که یه تنه یه اتوبان رو حریفه.
به سلامتی عقرب!
که به خواری تن نمیده.
(عرض شودکه عقرب وقتی تو آتیش میره و دورش همش آتیشه با نیشش خودش میکُشه که کسی نالههاشو نشنوه)
به سلامتی سرنوشت!
که نمیشه اونو از "سر" نوشت.
به سلامتی سیم خاردار!
که پشت و رو نداره.برچسبها:
بیا تا قصه نیمه تمام عشق را با شیرینی به پایان برسانیم
برگرد تا قصه من و تو پایانش تلخ و غم انگیز نباشد
دلم برای لحظه های دیدار با تو تنگ شده
چه عاشقانه نگاهم می کردی و حرف می زدی
چرا رفتی از کنارم؟
تو رفتی و من تنهای تنها در این دنیای بی محبت
با چند خاطره ماندم
برگرد تا دوباره آن خاطره های شیرین باهم بودن تکرار شود
دلم بد جور برای تو برای حرف هایت تنگ
صدای خنده هایت تنگ شده
با آمدنت من را دوباره زنده کن
واحساس را دوباره در وجودم شعله ور کن
تا عاشقانه تر از همیشه از تو آن عشق پاکت بنویسم
چطور بگم که دلتنگ توام تویی که مونس شب های دل بی قراری ام بودی
چطور بگم که باغ دلم به غم نشسته واز دوری تو دلتنگ شده؟
چطور بگم که وجود تو... گرمای صدای دلنشین توبه من آشفته
زندگی می بخشه؟
چطور بگم که این دل بی طاقت بهانه تو را می گیرد؟
چطور بگم که دستانم گرمی دستانت را می خواهد؟
ای تنهاترین ستاره زندگی من
پشت پنجره دل تنگم به انتظار لحظه با تو بودن می مانم
تا با آمدنت دل بی قرارم را آرام کنی
برچسبها:
برای تو می نویسم...
برای تويی كه تنهايی هايم پر از ياد توست...
برای تويی كه قلبم منزلگه عـــشـــق توست ...
برای تويی كه احسا سم از آن وجود نازنين توست ...
برای تويی كه تمام هستی ام در عشق تو غرق شد...
برای تويی كه چشمانم هميشه به راه تو دوخته است...
برای تويی كه مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاك خود كردی...
برای تويی كه وجودم را محو وجود نازنين خود كردی...
برای تويی كه هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است...
... تويی كه سـكوتـت سخت ترين شكنجه من است برای
برای تويی كه قلبت پـا ك است ...
برای تويی كه در عشق ، قـلبت چه بی باك است...
برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است...
برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است...
برای تويی كه غمهایت معنای سوختنم است...
برای تویی که آرزوهایت آرزویم است...
برچسبها:
به کوه گفتم عشق چیست؟ لرزید.
برچسبها:
خوشبختی یعنی :
" تو " هستی و " من "
عاشقانه دوسیت دارم
حرف سرخی است رفتن
که با ماندن سبز
با بوسه آبی
و با تــــــو رنگین کمان می شود ....
حرف سرخی است رفتن
حرفش را نزن ...
برچسبها:
تو مهری ، مهربانی ، کم نشو از فصل پاییزم
که باید شعر را از برگ دستانت بیاویزم
تو عاشق باش با من، پنجره خیس است از باران
من اینجا چای را با طعم دلخواه تو می ریزم
برچسبها:
ای دل بیهوده خود را فریب مده!
حتی اگر خسرویی در کار نبود باز شیرین هیــــــــــــــــــچ گاه
عاشق فرهاد نمی شد!!
بفهم تا کمتر درد بکشی
بعضی عشق ها اشتباهی هستند!
برچسبها:
جوونی
لالایی می خونم روتو می پوشونم
بی ترس و اضطراب با من بری به خواب
جوونم کن اگه جرم جوونی
جوونی کن که پامون گیر باشه
فقط تقدیره که می شه همیشه
دعا کن عشقمون تقدیر باشه
تو داری خالق اون لحظه می شی
که من شادم سر راه نگاهت
از اینجاهاله ی ماه ُ نگاه کن
ببین امشب چقدر ماهه نگاهت
تو نزدیکی که دنیا دور می شه
آدم با عشق تو مغرور می شه
خیالم راحته هستی و هر شب
تو آغوش خودم خوابی همیشه
لالایی می خونم، رو تو می پوشونم
بی ترس و اضطراب با من بری به خواب
آدم بدون روح می مونه روی آب
عادت هر شبو با من بری به خواب
لالایی می خونم، رو تو می پوشونم
بی ترس و اضطر اب با من بری به خواب
من با تو روشنم تنها به من بتاب
دست منو بگیر با تو برم به خواب
جوونم کن اگه جرم جوونی
جوونی کن رو دنیـــآ پا بزارم
تو آغاز همین پایان خوبی
چه روزهای قشنگی با تو دارم
بگو چشم هامو رو دنیا ببندم
بزار چیزی به غیر از تو نبینم
فقط دور تو می چرخم همیشه
تو خورشیدی و من کل زمینم
چجوری پنجره بازه به بیرون
تو خوابیدی ولی بیدار شیشه
ببین احساس دیروز من و تو
چه احساس قشنگی داره می شه
لالایی می خونم روتو می پوشونم
بی ترس و اضطراب با من بری به خواب
آدم بدون روح می مونه روی آب
عادت هر شبو با من بری به خواب
لالایی می خونم رو تو می پوشونم
بی ترس و اضطراب با من بری به خواب
من با تو روشنم تنها به من بتاب
دست منو بگیر با تو برم به خواب
دست منو بگیر با تو برم به خواب
برچسبها:
نزدیکت می شوم بوی دریا می آید
دور که می شوم صدای باران
بگو تکلیفم با چشمهایم چیست ؟
لنگر بیندازم و عاشقی کنم ...
یا چتر بردارم و دلبری کنم ؟
برچسبها: